به سلامتی ما ها که عاشق دریا بودیم، اما قایق نداشتیم . . . به سلامتی ما ها که دلباخته سفر بودیم ، اما همسفر نداشتیم . . . به سلامتی ما ها که زجر کشیدیم، اما ضجه نزدیم. . . به سلامتی ما ها که زخم داشتیم، ولی ناله ای نکردیم . . . به سلامتی ما که نفس میکشییم اما همنفس نداشتیم . . . به سلامتی ما ها
که خندیدیم تا، غم مان را کسی نفهمد . . . به سلامتی ما ها که باتمام این تنهایی ها
مثل یک شیرسلطان مغرور محکم و استوار روی پاهامون ایستادیم♥ سلامتیموووون♥"
هی فلانی!
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…
هرجا که دلت میخواهد برو…
فقط آرزو میکنم
وقتی دوباره هوای من به سرت زد، آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت، باز هم آرام نگیری…
و اما من…
بر نمیگردم که هیچ!
عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،
که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی!
متاسف شدم وقتی ، زنی ، شوهرش را دوست نداشت ، اما بچه دار شد...!!
متاسف شدم وقتی ،پسری، معشوقش را به خاطر پول ، از دست داد...!!
متاسف شدم وقتی ، زنی ، شوهرش را دوست نداشت ، ولی به خاطر بچه هایش ماند...!!
متاسف شدم وقتی ، مردی ، ناموسش را ، به خاطر مواد، به حراج گذاشت...!!
متاسف شدم وقتی ، جوانی ، ایمانش را بخاطره پول ، از دست داد.
متاسف شدم شدم شدم
تا همه چیز برایم دیگر عادی شد."
داشتم مشروب ميخوردم گفتم بد نيست بزنم به سلامتي اوني كه هنوز اسمشو شماره تلفنش رمز فيسبوكمه...!
به سلامتي اوني كه ميگفت سرما خوردم ولي بازم من محكم بغلش ميكردمو ميبوسيدمش...!
به سلامتي اوني كه همه رو بخاطرش مي پيچوندم ولي اون منو بخاطر همه مي پيچوند...!
...
به سلامتي اوني كه فكر ميكنه همه حرفات دروغه اما خودش يه دروغگوي بزرگه و هميشه دروغ ميگه مثل يه سگ...!
به سلامتي اوني كه خودتو مهر و محبتتو وفاتو عشق و نگاهتو باور نداره چون خودش يه بي لياقت هرزه ست كه از عاشقي هيچ بويي نبرده...!
به سلامتي اون لجني كه وقتي متوجه رابطش با اشخاص ديگه اي ميشي با گفتن اينكه (اين فقط يه دوستيه معموليه) ميخواد خيانت و هرزه بودنشو توجيح كنه...!
به سلامتي اوني كه بهت شك داره و دائم گوشيتو چك ميكنه ولي خودش هزارتا غلط ميكنه، هميشه كنارت گوشيش بي صداست از ترس اينكه متوجه تماس و پيام هاش نشي..."
شما آقا پسری که ابروتو ورمیداری که خوشگل بشی،
فقط با یه ابرو ورداشتن که خوشگل نمیشی
باید رژ بزنی دامنم بپوشی که ناز بشی :))"
یه دوست پسر میخوام غیرتی باشه
اصنم اعصاب نداشته باشه
با هم بریم بیرون تا شالم یکم بره عقب داد بزنه و بگه:
اون لعنتیو بکش جلو...
تا یکم چشمام چرخید بزنه تو گوشمو بگه:
جز من به کس دیگه ای نگاه کنی چشماتو در میارم
ته ریشم داشته باشه،ترجیحا
هیکلی هم باشه لطفا
یه بار یه دویستی دادم به گدائه، گدائه گفت: خدای نکره یه وقت لازمت نشه؟….!!!!!!!!!!!!!!
.
.
.
از فانتزی های یه دختر: یه دوس پسرم نداریم که بیاد دستمونو بگیره ببردمون شمال، بعد بریم وسط دریا باهم آب بازی کنیم، و یهو یه موج بلند بیاد و تو امواج محو بشه، غرق بشه، بره بمیره… بعد مام بیایم بشینیم تکُ تنها، لب ساحل؛ خیره شیم به دریا و بخونیم: دریـــــــــــا !! هشتمیــن عشـــق مــرا بُــردی … :)))))))
دیدین این فیلمارو که بچه گم میشه بعد پدرمادرشون پیداش میکنن نیم ساعت تو بغل
همدیگه گریه میکنن؟ والا ما بچه بودیم گم میشدیم بعدِ اینکه پیدامون میکردن نیم ساعت مثه خر کتک میخوردیم :|
یبار نزدیک بود ماشین زیرم کنه.. مادرم وختی مطمئن شد که زنده موندم با پاره آجر میدویید دنبالم :))
گفتم: نه گفت: تا حالا يه هفته مسکو موندي خوش بگذروني؟ گفتم: نه ! گفت: خاک بر سرت، تا حالا زندگي کردي؟ با درماندگي گفتم: آره، ...... نه، ..... نمي دونم !!!
ويلان همينطور نگاهم ميکرد. نگاهي تحقيرآميز و سنگين ....
حالا که خوب نگاهش ميکردم، مردي جذاب بود و سالم. به خودم که آمدم، ويلان جلويم ايستاده بود و تاکسي رسيده بود. ويلان سيگار برگي تعارفم کرد و بعد جملهاي را گفت. جملهاي را گفت که مسير زندگيام را به کلي عوض کرد.
ويلان پرسيد: ميدوني تا کي زندهاي؟ جواب دادم: نه ! ويلان گفت: پس سعي کن دست کم نصف ماه رو زندگي کني
هر 60 ثانيه اي رو كه با عصبانيت، ناراحتي و يا ديوانگي بگذراني، از دست دادن يك دقيقه از خوشبختي است كه ديگر به تو باز نميگردد
زندگي كوتاه است، قواعد را بشكن، سريع فراموش كن، واقعاً عاشق باش، بدون محدوديت بخند، و هيچ چيزي كه باعث خنده ات ميگردد را رد نكن
جواب سلام را با علیک بده ، جواب تشکر را با تواضع، جواب کینه را با گذشت، جواب بی مهری را با محبت، جواب ترس را با جرأت، جواب دروغ را با راستی، جواب دشمنی را با دوستی، جواب زشتی را به زیبایی، جواب توهم را به روشنی، جواب خشم را به صبوری،
جواب سرد را به گرمی،
جواب نامردی را با مردانگی،
جواب همدلی را با رازداری،
جواب پشتکار را با شویق،
جواب اعتماد را بی ریا،
جواب بی تفاوت را با التفات،
جواب یکرنگی را با اطمینان،
جواب مسئولیت را با وجدان، جواب حسادت را با اغماض، جواب خواهش را بی غرور، جواب دورنگی را با خلوص، جواب بی ادب را با سکوت، جواب نگاه مهربان را با لبخند، جواب لبخند را با خنده، جواب دلمرده را با امید، جواب منتظر را با نوید، جواب گناه را با بخشش،
مطمئن باش هر جوابی بدهی ،یک روزی ، یک جوری ، یک جایی به تو باز می گردد
هیچوخ اونقدر شـــاخ نشو که فقط جنبهی تزئینی پیدا کنی…
اونوقته که میبُرنت، آویزونت میکنن بالا طاقچه
از ما گفتن بود
.
.
.
در یخچال رو باز کردم
یه پشه در حالی که داشت فحش میداد ازش خارج شد ! :|
.
.
.
ما زیاران چشم یاری داشتیم ، یاران هم متقابلا از ما چشم یاری داشتن
ما منتظر اونا ، اونا منتظر ما
.
.
.
ﻣﺎ ﺯ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﭼﺸﻢِ ﯾﺎﺭﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ
ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﻗﺮص ضد ﺗﻮﻫﻢ ﺩﺍﺩ ﺧﺪﺍﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﺍﻻﻥ ﺑﻬﺘﺮﯾﻢ
.
.
.
آیا میدانستید تعداد زوج یا فرد بودن آدمهای کره ی زمین به من بستگی داره ؟
.
.
.
یه پیژامه دارم اینقدر راحته که وقتی تنم میکنم هر ۵ دقیقه یبار نگاه میکنم ببینم پامه یا نه
معاوضه با زمین یا خودرو
.
.
.
بـــــه جــــای ایـــنــکـــه لــبــتــــ رو †پــــرتــــز †کـــنــی مــــغـــزتـــو پُـــرِ †تــــز †کـــن
.
.
.
یه ضرب المثل چینی هم داشم که افتاد شکست متاسفاته :|
.
.
. انقدر تبلیغ کِــــرِم حلزون رو پخش کردن که آدم هر وقت حلزون می بینه دوست داره بره یه امضا ازش بگیره
.
.
.
دختره متولد ۸۲ نوشته :
“از تنها بودنم راضی نیستم اما خوشحالم که با خیلی ها نیستم …â€
اونوقت ما تا ۱۰سالگی برا هلیکوپتر بای بای میکردیم که چراغ بزنه واسمون !
.
.
.
به بعضیا باید گفت : کم پیدایی الحمدالله !
.
. .
این که بعضی وقتا با خودم تو خونه حرف میزنم خیلى عجیب نیست
ولى اینکه گاهى وسطاش میخندم زیاده رویه دیگه نه ؟
.
. .
من اگه همین الانم زلزله بیاد با باقیمونده غذایی که لای دکمه های کیبوردم هست میتونم یه ماه زیر آوار زنده بمونم !
.
. . امروز صبح که از خواب بیدار شدم اولین سوالی که برام پیش اومد این بود که من کجام !؟
یه کم که دقت کردم فهمیدم مامانم اتاقمو تمیز کرده :))
.
.
دختره بيني عمل ميكنه تا به چشم بياد !
پسره باشگاه بدنسازي ميره تا بتونه مخ بزنه ...
اما .... خدا وكيلي ،
چند بار شعورت رو عمل كردي تا رو فرم بياد ... !!!؟؟؟
پسر 24ساله : عزیزم با من ازدواج میکنی؟ دختر 23ساله: احمقِ عوضی ! تو هنوز دهنت بوی شیر میده ! گمشو ! نه که ازدواج نمیکنم !
پسر بچه ی 5ساله: با من اِشتواش میکنی؟ دختر23ساله: وااااااای چه نازی تو! من قربونت بشم ! آره که ازدواج میکنم فدات شم !:
اس ام اس یک گل پسر :
.
عزیزم ، خوبی ؟!
.
دلم واست تنگ شده
.
همش دارم به تو فک میکنم گفتم یه اس بهت بدم ببینم در چه حالی!
. Send to»»» سپیده ، روشنک ، آناهیتا ، سمانه ، آتنا ، مریم , بتول !
کی گفته طراحی و نشر جمله معروف" دختر که رسید به بیست، باید به حالش گریست"، یک توطئه بی شرمانه استکباری نیست؟! احتمالا این جمله را جوانی ساخته که می خواسته محبوب نوزده ساله را به ازدواج با خودش ترغیب کند، یا زن بابایی که می خواسته متلکی به دختر شوهرش بیندازد، چون اگر واقعا از روی دلسوزی می خواسته برای او بگرید، آیا سزاوارتر نبود به جای انداختن متلک، خود دختر را بیندازد به کسی؟!
بی تردید، هرجمله را کسی می سازد که ازگفتن آن نفعی می برد، بنابراین ما هم ورژن خودمان را ارائه می دهیم تا با به کارگیری آن توسط دوستان، کم کم آن را جایگزین جمله توطئه آمیز فوق گردانیم.
ممکن است شما با هرکدام از این جملات به شدت مخالف باشید، اما گفتم که، هرجمله را کسی می سازد که ازگفتن آن نفعی می برد، شما هم بروید ورژن خودتان را بسازید!
دختر که رسید به بیست ، هنوز وقت ازدواجش نیست!
دختر که رسید به بیست و یک، کم کم دور و برش بپلک!
دختر که رسید به بیست و دو ، دیگه دنبالش بدو!
دختر که رسید به بیست و سه، منتظر مهندسه!
دختر که رسید به بیست و چار، دست مامانت رو بگیر و بیار!
دختر که رسید به بیست و پنج، درست شده شبیه گنج!
دختر که رسید به بیست و شش، بیشتر بهش داری کشش!
دختر که رسید به بیست و هفت، یه وقت دیدی از کفت رفت!
دختر که رسید به بیست و هشت، نباید دنبال کسه دیگه ای گشت
دختر که رسید به بیست و نه، هنوز نگرفتیش بی عرضه تو ..؟!!
دختر که رسید به سی، شاید بهش برسی!
دختر که رسید به سی و یک، خر نمی شه با پول و چک!
دختر که رسید به سی و دو، به این راحتی ها نمی شه همسر تو!
دختر که رسید به سی وسه، دیگه دستت بهش نمی رسه!
دختر كه رسيد به سي و چهار،ديگه واسش شوهر نيار چون اگر می خواست، تا الان ازدواج کرده بود
یه پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازی میکردن. پسر کوچولو یه سری تیله داشت و دختر کوچولو چندتایی شیرینی با خودش داشت. پسر کوچولو به دختر کوچولو گفت من همه تیله هامو بهت میدم؛ تو همه شیرینیاتو به من بده. دختر کوچولو قبول کرد.
شخصی بود که تمام زندگی اش را با عشق ومحبت پشت سر گذاشته بود و وقتی ازدنیا رفت همه می گفتند به بهشت رفته است. آدم مهربانی مثل او حتما به بهشتمی رفت.در آن زمان بهشت هنوز به مرحله کیفیت فراگیر نرسیده بود. استقبال از او با تشریفات مناسب انجام نشد. دختری که باید او را راه می داد نگاه سریعی به لیست انداخت و وقتی نام او را نیافت او را به دوزخ فرستاد. در دوزخ هیچ کس از آدم دعوت نامه یا کارت شناسایی نمی خواهد هرکس به آنجا برسد می تواند وارد شود .آن شخص وارد شد و آنجا ماند. چند روز بعد ابلیس با خشم به دروازه بهشت رفت و یقه پطرس قدیس را گرفت پطرس که نمی دانست ماجرا از چه قرار است پرسید چه شده است؟ ابلیس که از خشم قرمز شده بود گفت:آن شخص را که به دوزخ فرستاده اید آمده و کار و زندگی ما را به هم زده.از وقتی که رسیده نشسته وبه حرفهای دیگران گوش می دهد...در چشم هایشان نگاه می کند..به درد و دلشان می رسد حالا همه دارند در دوزخ با هم گفت وگو می کنند..یکدیگر را در آغوش می کشند و می بوسند.دوزخ جای این کارها نیست!!! بیایید و این مرد را پس بگیرید. وقتی راوی قصه اش راتمام کرد با مهربانی به من نگریست و گفت:((با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف به دوزخ افتادی ...خودشیطان تو را به بهشت بازگرداند)) پائولو کوئلیو
سلام جییییگرای من!
اول اینو یادآوری کنم که نظر یادتووووون نره!!!!!!!
من مدیر وبلاگ نانازهستم. تقریبا 19 سالمه!(صادره ازتهران!!)
رشته ی من کامپیوتره.
عضویت آزاده مخصوصا واسه دخترا...!
این وب فقط و فقط به خاطر آشنایی بیشتر با دخترهاو پسرهاست.
لطفا از کلمه ها و جملات .... استفاده نکنید!
فداااااااااااااااااااااااااااااای با معرفتا
{ما هميشه صداهاي بلند را ميشنويم، پررنگ ها را ميبينيم، سخت ها را ميخواهيم. غافل ازينکه خوبها آسان ميآيند، بي رنگ مي مانند و بي صدا مي روند....}
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
love و
آدرس
nanasii.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.